شیطون بلا-جیگر طلا-عشق من مونا
86/8/22 :: 3:31 عصر
آخ که چقدر زود میگذره
سه شب پیش بود که خونه ی هدا (خواهر مونا)بودیم-من بد جوری حوس قیلون(قلیون)کرده بودم اما مجتبی (شوهر هدا)قیلونشونو شکونده بود-حدود ساعت 9 شب بود که یهو منو جو گرفت و با مونا پاشودیم رفتیم بیرون دنبال قیلون -مجتبی گفت 200 متر بعداز فلکه هست.ما رفتیم بعداز فلکه اما پیدا نکردیم-رفتیم جلو تر خوردیم به چهارراه ریشمک .توی همون راهی که داشتیم میرفتیم از در خونه ای رد شدیم که یه سگ توی خونه بود که یهو پارس کرد -مونا پرید بالاو منم از ترس مونا خندیدم .یهو وسط خیابون دویدیم و از خنده ترکیدیم.خلاصه من اونشب (گلاب به روتون)دستشوئی شدیدی داشتم .چون مجتبی گفت همین نزدیکیا قیلون هست من به مونا گفتم بریم برا قیلون و بیایم بعد میرم دستشوئی.خلاصه داشتم میترکیدم.دیگه بی خیال قیلون شده بودیمو یه تاکسی گرفتیم و داشتیم می اومدیم خونه که من از راننده پرسیدم قیلون کجا گیرمون میاد .گفت شهرک والفجر هست .گفتم بریم بگیریم.ما رفتیم قیلون خشکلی با دوتا تنبکو نعنا و ه توت فرنگی گرفتیم و اومدیم خونه .
حالا من دلم برا اون روزایی که با مونا بودم تنگ شده.کاشکی الان پیشم بود
از راه دور میبوسمت عزیز خوشکلم
دوستت دارم توپولیییییییییییییی
خانه
:: کل بازدیدها :: :: بازدید امروز :: :: بازدید دیروز ::
:: درباره خودم :: :: اوقات شرعی ::
پارسی بلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
22907
1
2
من امین هستم-عاشقمو وعشقم رو هم خیلی دوست دارم-امیدوارم هرکی عاشقه به عشقش برسه و در عشقش شکست نخوره-مهمتر از همه چیز اینکه توی عشقتون غرور رو له کنید-
اگه بعدا چیزی یادم اومد مینویسم.
:: لینک به وبلاگ ::
:: دوستان من ::
عشق دروغین(مریم وعسل):: اشتراک در خبرنامه ::
:: مطالب بایگانی شده ::